در کوچههای دلتنگی با نویسندهای تکرارناشدنی
اولین كتاب داستان او «دختر خوشگل دانشكده من» نام داشت كه شامل هفت داستان كوتاه بود. بعد از آن اولین رمان بلند با نام «توئیست داغم كن» را نوشت كه ماجراى زندگى جوانهاى عاصى بود و براى اولین بار در ایران در یك هفته 5000 نسخه فروخت كه تیراژ بىنظیرى بود.
دومین كتاب او «ساكن محله غم» نام داشت كه آن هم با استقبال فراوان رو به رو شد. تا سال 1357 حدود هجده كتاب رمان داستانى از او چاپ شد كه بالاترین تیراژها را داشت. بخشى از این كتابها قبلاً به صورت پاورقى در مجله جوانان چاپ مىشد و بعد به صورت كتاب درآمد.
تا خرداد سال 1359 مجله جوانان را نشر مىكرد و بعد بخاطر مشكلاتى كه پیش آمد ممنوعالقلم شد و تا سال 1376 دست به قلم نبرد ولى كتابهایش بدون اطلاع او همچنان در بازار سیاه چاپ مىشد و بفروش مىرسید.
عشق و عرفان را دوست دارد
او بیست و سه سال است كه خانهنشین است و فقط مىنویسد. در بیست و سه سال اخیر به عرفان بسیار علاقهمند شده است تا جائیكه براى دیدن یك عارف گمنام راهى شهرى مىشود.
دوباره نوشتن را با «آبى عشق» شروع كرد
از سال 1376 مجددا شروع به نوشتن كرد و كتابى را با نام «آبى عشق» به رشته تحریر درآورد. این كتاب ضمن اینكه مثل تمام كتابهایش عاشقانه بود ولى به نوعى با عرفان ایرانى نیز سروكار داشت و مورد استقبال خود وزارت ارشاد هم قرار گرفت.
بعد از آن «هشت دقیقه تا برهوت» را نوشت كه این كتاب هم مضمونى عاشقانه عارفانه داشت.
از سال 1376 تا بحال حدود شش كتاب جدیدى از او منتشر شد، از جمله «دختر شاه پریان، گل تى تى، عالیجناب عشق و هزار و یك شب عشق» كه همه آنها به چاپهاى متعددى رسیده مخصوصا «عالیجناب عشق» كه به چاپ ششم رسیده است.
با قصههایش زندگى مىكرد
آنچنان محو داستانهایش مىشد كه انگار قصه سرگذشت خود اوست تا آنجا كه پس از نوشتن داستان تراژدى «بازى عشق» كه در سال 52 نوشت سه ماه معالجه اعصاب مىكرد.
غم جاودانه است...
پایان اكثر قصههایش غمانگیز است زیرا معتقد است كه غم همیشه ماندنى است و شادى زودگذر. به عنوان مثال تمام داستانهاى جاودانه مثل لیلى و مجنون، شیرین و فرهاد و داستانهاى شكسپیر تراژدى است.